نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: شوهرم حرف های من را قبول ندارد

9142
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45391
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation شوهرم حرف های من را قبول ندارد

    با سلام
    شوهرم تنها پسر یک خانواده هستند و هشت تا خواهر دارند که خواهرهایشان ازدواج کرده اند،ایشان از زمان مجردی ،با وجود اینکه پدر شوهرم در قید حیات هستند، کمک بسیار زیادی هم به پدر و مادر هم به تک تک خواهر ها و حتی خواهرزاده ها و داماد ها کرده اند مثلا در حد خریدن خانه و جهاز و ماشین و...الان خانوادشان دیگر نیازی به کمک های افراطی ایشان ندارند ولی باز هم انتظار دارند که شوهرم کل خانواده پرجمعیتشان را تامین مالی کند چه سیسمونی باشد چه خانه جدید باشدو....،من با کمک مالی به خانواده موافقم ولی این حد افراطی از تامین مالی وقتی خودمان حتی خانه ای برای زندگی نداریم برای عذاب اور است.(شوهرم میگوید پس انداز میکند برای ده سال بعد ولی این خرج های خانواده اش حتی اجاره پس انداز نمیدهند)
    شوهرم۱۶ سال از من بزرگتر است و حرفایی که من میزنم را بچگانه میپندارد و در مقابل خانواده اش گارد میگیرد،و ما در دوران عقد هستیم و خانواده من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارند و از اول در رفاه نسبی بزرگ شده ام و تحمل این مشکلات مالی برایم سخت شده و حتی در این چند ماه دچار مشکلات عصبی شده ام.نمیدانم اکنون که در دوران عقد هستم این ازدواج را ادامه بدهم یا به رفاهی که در خانه پدری داشته ام برگردم چون حس میکنم من نمیتوانم در این شرایطی که شوهرم به زندگی خودش اصلا اهمیت نمیدهد زندگی کنم.به شاغل شدن هم فکر کرده ام ولی شوهرم میگوید انموقع از درامد تو استفاده میکنیم برای تامین زندگی خودمان!و درامد خودش فقط صرف خانواده اش میشود و این امر موجب دلسردی من میشود.و اینکه من به خاطر شغل ایشان مجبور شده ام که از خانواده ام که نیاز عاطفی به من دارند دور بمانم!
    ویرایش توسط Shamduni : 10-06-2020 در ساعت 02:10 PM

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : شوهرم حرف های من را قبول ندارد

    نقل قول نوشته اصلی توسط Shamduni نمایش پست ها
    با سلام
    شوهرم تنها پسر یک خانواده هستند و هشت تا خواهر دارند که خواهرهایشان ازدواج کرده اند،ایشان از زمان مجردی ،با وجود اینکه پدر شوهرم در قید حیات هستند، کمک بسیار زیادی هم به پدر و مادر هم به تک تک خواهر ها و حتی خواهرزاده ها و داماد ها کرده اند مثلا در حد خریدن خانه و جهاز و ماشین و...الان خانوادشان دیگر نیازی به کمک های افراطی ایشان ندارند ولی باز هم انتظار دارند که شوهرم کل خانواده پرجمعیتشان را تامین مالی کند چه سیسمونی باشد چه خانه جدید باشدو....،من با کمک مالی به خانواده موافقم ولی این حد افراطی از تامین مالی وقتی خودمان حتی خانه ای برای زندگی نداریم برای عذاب اور است.(شوهرم میگوید پس انداز میکند برای ده سال بعد ولی این خرج های خانواده اش حتی اجاره پس انداز نمیدهند)
    شوهرم۱۶ سال از من بزرگتر است و حرفایی که من میزنم را بچگانه میپندارد و در مقابل خانواده اش گارد میگیرد،و ما در دوران عقد هستیم و خانواده من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارند و از اول در رفاه نسبی بزرگ شده ام و تحمل این مشکلات مالی برایم سخت شده و حتی در این چند ماه دچار مشکلات عصبی شده ام.نمیدانم اکنون که در دوران عقد هستم این ازدواج را ادامه بدهم یا به رفاهی که در خانه پدری داشته ام برگردم چون حس میکنم من نمیتوانم در این شرایطی که شوهرم به زندگی خودش اصلا اهمیت نمیدهد زندگی کنم.به شاغل شدن هم فکر کرده ام ولی شوهرم میگوید انموقع از درامد تو استفاده میکنیم برای تامین زندگی خودمان!و درامد خودش فقط صرف خانواده اش میشود و این امر موجب دلسردی من میشود.و اینکه من به خاطر شغل ایشان مجبور شده ام که از خانواده ام که نیاز عاطفی به من دارند دور بمانم!

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوست گرامی
    شوهر شما ظاهرا مسیر اشتباهی رو طی میکنه و درمقابل خواسته ها و توقعات خانوادش قدرت نه گفتن نداره ! این درحالیه که شرایط رفاهی زندگی شما برای آینده تضمین شده نیست
    خب باید چیکار کنین ؟
    دوست عزیز بدون توهین و بدون بی احترامی درشرایط مناسب و درزمانی که همسرتون آرامش دارند با ایشون درمورد مسائلی که اینجا مطرح کردین صحبت کنید و ببینید چه پاسخی به شما میدن
    به ایشون عنوان کن که توجه به مشکلات رفاهی خودتون قابل ملاحضه تر از مشکلات دیگرانه و باید به آینده خودتون توجه لازم رو داشته باشه
    درصورتی که با گفت گو به نتیجه نرسیدین میتونید مشاوره حضوری دریافت کنید تا درمسیر درست برای حل کردن این مسئله اقدام کرده باشید . نهایتا با توجه به مشکلاتی که تجربه میکنید اعم از مشکلات مالی و رفاهی و پتانسیل شما دربرابر این مشکلات و با توجه به نتیجه گیری شما از برنامه ریزی شوهرتون برای آینده و......میتونین برای جدایی یا ادامه دادن تصمیم بگیرین
    البته باید به مشکلاتی مثل شرایط شغلی همسرتون و دور شدن از خانواده و میزان درآمد و سطح اقتصادی ایشون قبل از ازدواج توجه لازم رو میکردین

    نکته : لازمه شوهر شما به این بینش و دیدگاه برسه که باید برای آینده خودتون و رفاه و استقلال خودتون برنامه ریزی و پس انداز داشته باشه و برای ایجاد این دیدگاه در ایشون مراجعه حضوری میتونه کمک کننده باشه
    ویرایش توسط Saltanat : 10-06-2020 در ساعت 02:45 PM

  3. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45391
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم حرف های من را قبول ندارد

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوست گرامی
    شوهر شما ظاهرا مسیر اشتباهی رو طی میکنه و درمقابل خواسته ها و توقعات خانوادش قدرت نه گفتن نداره ! این درحالیه که شرایط رفاهی زندگی شما برای آینده تضمین شده نیست
    خب باید چیکار کنین ؟
    دوست عزیز بدون توهین و بدون بی احترامی درشرایط مناسب و درزمانی که همسرتون آرامش دارند با ایشون درمورد مسائلی که اینجا مطرح کردین صحبت کنید و ببینید چه پاسخی به شما میدن
    به ایشون عنوان کن که توجه به مشکلات رفاهی خودتون قابل ملاحضه تر از مشکلات دیگرانه و باید به آینده خودتون توجه لازم رو داشته باشه
    درصورتی که با گفت گو به نتیجه نرسیدین میتونید مشاوره حضوری دریافت کنید تا درمسیر درست برای حل کردن این مسئله اقدام کرده باشید . نهایتا با توجه به مشکلاتی که تجربه میکنید اعم از مشکلات مالی و رفاهی و پتانسیل شما دربرابر این مشکلات و با توجه به نتیجه گیری شما از برنامه ریزی شوهرتون برای آینده و......میتونین برای جدایی یا ادامه دادن تصمیم بگیرین
    البته باید به مشکلاتی مثل شرایط شغلی همسرتون و دور شدن از خانواده و میزان درآمد و سطح اقتصادی ایشون قبل از ازدواج توجه لازم رو میکردین

    نکته : لازمه شوهر شما به این بینش و دیدگاه برسه که باید برای آینده خودتون و رفاه و استقلال خودتون برنامه ریزی و پس انداز داشته باشه و برای ایجاد این دیدگاه در ایشون مراجعه حضوری میتونه کمک کننده باشه
    خیلی ممنون از پاسخی که دادید ولی به نظر میرسه ایشون به سنی رسیدن که عقایدشون تثبیت شده و نمیشه تغییر داد.و از جمله انسان هایی هستند که خودشونو در بدترین شرایط قرار میدن که بقیه در رفاه باشن ولی متاسفانه بقیه سواستفاده میکنند.تشکر

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45391
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم حرف های من را قبول ندارد

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوست گرامی
    شوهر شما ظاهرا مسیر اشتباهی رو طی میکنه و درمقابل خواسته ها و توقعات خانوادش قدرت نه گفتن نداره ! این درحالیه که شرایط رفاهی زندگی شما برای آینده تضمین شده نیست
    خب باید چیکار کنین ؟
    دوست عزیز بدون توهین و بدون بی احترامی درشرایط مناسب و درزمانی که همسرتون آرامش دارند با ایشون درمورد مسائلی که اینجا مطرح کردین صحبت کنید و ببینید چه پاسخی به شما میدن
    به ایشون عنوان کن که توجه به مشکلات رفاهی خودتون قابل ملاحضه تر از مشکلات دیگرانه و باید به آینده خودتون توجه لازم رو داشته باشه
    درصورتی که با گفت گو به نتیجه نرسیدین میتونید مشاوره حضوری دریافت کنید تا درمسیر درست برای حل کردن این مسئله اقدام کرده باشید . نهایتا با توجه به مشکلاتی که تجربه میکنید اعم از مشکلات مالی و رفاهی و پتانسیل شما دربرابر این مشکلات و با توجه به نتیجه گیری شما از برنامه ریزی شوهرتون برای آینده و......میتونین برای جدایی یا ادامه دادن تصمیم بگیرین
    البته باید به مشکلاتی مثل شرایط شغلی همسرتون و دور شدن از خانواده و میزان درآمد و سطح اقتصادی ایشون قبل از ازدواج توجه لازم رو میکردین

    نکته : لازمه شوهر شما به این بینش و دیدگاه برسه که باید برای آینده خودتون و رفاه و استقلال خودتون برنامه ریزی و پس انداز داشته باشه و برای ایجاد این دیدگاه در ایشون مراجعه حضوری میتونه کمک کننده باشه
    خیلی ممنون از پاسخی که دادید ولی به نظر میرسه ایشون به سنی رسیدن که عقایدشون تثبیت شده و نمیشه تغییر داد.و از جمله انسان هایی هستند که خودشونو در بدترین شرایط قرار میدن که بقیه در رفاه باشن ولی متاسفانه بقیه سواستفاده میکنند.تشکر

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شوهرم حرف های من را قبول ندارد

    نقل قول نوشته اصلی توسط Shamduni نمایش پست ها
    با سلام
    شوهرم تنها پسر یک خانواده هستند و هشت تا خواهر دارند که خواهرهایشان ازدواج کرده اند،ایشان از زمان مجردی ،با وجود اینکه پدر شوهرم در قید حیات هستند، کمک بسیار زیادی هم به پدر و مادر هم به تک تک خواهر ها و حتی خواهرزاده ها و داماد ها کرده اند مثلا در حد خریدن خانه و جهاز و ماشین و...الان خانوادشان دیگر نیازی به کمک های افراطی ایشان ندارند ولی باز هم انتظار دارند که شوهرم کل خانواده پرجمعیتشان را تامین مالی کند چه سیسمونی باشد چه خانه جدید باشدو....،من با کمک مالی به خانواده موافقم ولی این حد افراطی از تامین مالی وقتی خودمان حتی خانه ای برای زندگی نداریم برای عذاب اور است.(شوهرم میگوید پس انداز میکند برای ده سال بعد ولی این خرج های خانواده اش حتی اجاره پس انداز نمیدهند)
    شوهرم۱۶ سال از من بزرگتر است و حرفایی که من میزنم را بچگانه میپندارد و در مقابل خانواده اش گارد میگیرد،و ما در دوران عقد هستیم و خانواده من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارند و از اول در رفاه نسبی بزرگ شده ام و تحمل این مشکلات مالی برایم سخت شده و حتی در این چند ماه دچار مشکلات عصبی شده ام.نمیدانم اکنون که در دوران عقد هستم این ازدواج را ادامه بدهم یا به رفاهی که در خانه پدری داشته ام برگردم چون حس میکنم من نمیتوانم در این شرایطی که شوهرم به زندگی خودش اصلا اهمیت نمیدهد زندگی کنم.به شاغل شدن هم فکر کرده ام ولی شوهرم میگوید انموقع از درامد تو استفاده میکنیم برای تامین زندگی خودمان!و درامد خودش فقط صرف خانواده اش میشود و این امر موجب دلسردی من میشود.و اینکه من به خاطر شغل ایشان مجبور شده ام که از خانواده ام که نیاز عاطفی به من دارند دور بمانم!
    سلام
    اصولا ازدواج برای رسیدن به آرامش بیشتر هست به همسرتان نیاز عاطفی و مشکلات عصبیتان در میان گذاشتید مسلما باید بیشتر با هم گفتگو کنید نیازهای مالیتان و معنویتان با آرامش به همسرتان گوشزد کنید به جای انتقاد از رسیدن به خانواده اش بیشتر به بیان احساسات و کمبودها و نیازهای برآورده نشده تان بپردازید مسلما به جای مذمت اینکه چرا به خانواده اش بیش از حد میرسد نیازها و خواسته های خود را بگویید به هر روی فعلا سعی در فهماندن و بیان خواسته هایتان کنید و گفتگوی بیشتر با همسرتان.
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45391
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم حرف های من را قبول ندارد

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    اصولا ازدواج برای رسیدن به آرامش بیشتر هست به همسرتان نیاز عاطفی و مشکلات عصبیتان در میان گذاشتید مسلما باید بیشتر با هم گفتگو کنید نیازهای مالیتان و معنویتان با آرامش به همسرتان گوشزد کنید به جای انتقاد از رسیدن به خانواده اش بیشتر به بیان احساسات و کمبودها و نیازهای برآورده نشده تان بپردازید مسلما به جای مذمت اینکه چرا به خانواده اش بیش از حد میرسد نیازها و خواسته های خود را بگویید به هر روی فعلا سعی در فهماندن و بیان خواسته هایتان کنید و گفتگوی بیشتر با همسرتان.
    تشکر بسیار از شما
    به نظرتان در این شرایط شاغل شدن بنده کار اشتباهی است؟
    من فکر میکنم در این شرایط از بابت من آسوده خاطر میشود چون درامد خواهم داشت و کمک های خود را به خانواده دو چندان خواهد کرد

  8. بالا | پست 7


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : شوهرم حرف های من را قبول ندارد

    نقل قول نوشته اصلی توسط Shamduni نمایش پست ها
    با سلام
    شوهرم تنها پسر یک خانواده هستند و هشت تا خواهر دارند که خواهرهایشان ازدواج کرده اند،ایشان از زمان مجردی ،با وجود اینکه پدر شوهرم در قید حیات هستند، کمک بسیار زیادی هم به پدر و مادر هم به تک تک خواهر ها و حتی خواهرزاده ها و داماد ها کرده اند مثلا در حد خریدن خانه و جهاز و ماشین و...الان خانوادشان دیگر نیازی به کمک های افراطی ایشان ندارند ولی باز هم انتظار دارند که شوهرم کل خانواده پرجمعیتشان را تامین مالی کند چه سیسمونی باشد چه خانه جدید باشدو....،من با کمک مالی به خانواده موافقم ولی این حد افراطی از تامین مالی وقتی خودمان حتی خانه ای برای زندگی نداریم برای عذاب اور است.(شوهرم میگوید پس انداز میکند برای ده سال بعد ولی این خرج های خانواده اش حتی اجاره پس انداز نمیدهند)
    شوهرم۱۶ سال از من بزرگتر است و حرفایی که من میزنم را بچگانه میپندارد و در مقابل خانواده اش گارد میگیرد،و ما در دوران عقد هستیم و خانواده من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارند و از اول در رفاه نسبی بزرگ شده ام و تحمل این مشکلات مالی برایم سخت شده و حتی در این چند ماه دچار مشکلات عصبی شده ام.نمیدانم اکنون که در دوران عقد هستم این ازدواج را ادامه بدهم یا به رفاهی که در خانه پدری داشته ام برگردم چون حس میکنم من نمیتوانم در این شرایطی که شوهرم به زندگی خودش اصلا اهمیت نمیدهد زندگی کنم.به شاغل شدن هم فکر کرده ام ولی شوهرم میگوید انموقع از درامد تو استفاده میکنیم برای تامین زندگی خودمان!و درامد خودش فقط صرف خانواده اش میشود و این امر موجب دلسردی من میشود.و اینکه من به خاطر شغل ایشان مجبور شده ام که از خانواده ام که نیاز عاطفی به من دارند دور بمانم!
    سلام.

    ببینید آدم وقتی ازدواج میکنه و زندگی مستقل از خانواده پدریش تشکیل میده قطعا باید شرایط و قوانین جدیدی که مورد قبول همسرش هم باشه رو در پیش بگیره.

    همه چیز باید به طور مشترک و با نظر طرفین پیش بره.

    کمک کردن خیلی کار خوبیه ، اما نه طوری که کمکمون باعث بشه خودمون کم بیاریم و نتونیم درست زندگی کنیم.

    همسر شما باید اینو متوجه باشن که از این به بعد مسئولیت یک زندگی قراره به عهده شون باشه و اصولا هم هر کسی مسئول زندگی خودشه، مسلما در زندگی پدر و مادر و خواهرهای ایشون هم هر کدوم از اون افراد باید اینو متوجه بشن که خودشون مسئول زندگی و شرایط خودشون هستن و نباید بیش از حد به برادرشون فشار بیارن، طوری که ایشون برای زندگی خودش کم بیاره !

    ما میتونیم فقط در حد کمک اونم تا جایی که ازمون برمیاد کنار دیگران باشیم نه اینکه همه درآمد و سرمایه مون رو بزاریم وسط و بخوایم همه امورات زندگی دیگران رو مدیریت کنیم!

    اینکه همسر شما همه تلاششون برای خانواده شون باشه اصلا منطقی و درست نیست،
    ایشون در برابر شما و زندگی خودش هم مسئوله و باید حتما بخشی از تلاشش برای زندگی خودش باشه.
    حتی اگر شما هم درآمد داشته باشین و درآمدتونم برای گذران زندگی کافی باشه ( که البته با این شرایط تورم بعید میدونم) بازم دلیل نمیشه ایشون زندگی خودشونو نادیده بگیرن و هیچ تلاشی برای زندگی خودشون نداشته باشن!

    حتما خیلی جدی با همسرتون صحبت کنید و توضیح بدید که شرایط ایشون با ازدواج دیگه مثل سابق نیست و اولویتشون باید اول شما و زندگی مشترکتون باشه.
    حتی اگه ایشون توجیه نشدن حتما به یک مشاور خانواده مراجعه کنید و این قضیه رو حل کنید چون حل نشدنش بعدها ممکنه مسائل بزرگی پیش بیاره.

  9. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45391
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم حرف های من را قبول ندارد

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام.

    ببینید آدم وقتی ازدواج میکنه و زندگی مستقل از خانواده پدریش تشکیل میده قطعا باید شرایط و قوانین جدیدی که مورد قبول همسرش هم باشه رو در پیش بگیره.

    همه چیز باید به طور مشترک و با نظر طرفین پیش بره.

    کمک کردن خیلی کار خوبیه ، اما نه طوری که کمکمون باعث بشه خودمون کم بیاریم و نتونیم درست زندگی کنیم.

    همسر شما باید اینو متوجه باشن که از این به بعد مسئولیت یک زندگی قراره به عهده شون باشه و اصولا هم هر کسی مسئول زندگی خودشه، مسلما در زندگی پدر و مادر و خواهرهای ایشون هم هر کدوم از اون افراد باید اینو متوجه بشن که خودشون مسئول زندگی و شرایط خودشون هستن و نباید بیش از حد به برادرشون فشار بیارن، طوری که ایشون برای زندگی خودش کم بیاره !

    ما میتونیم فقط در حد کمک اونم تا جایی که ازمون برمیاد کنار دیگران باشیم نه اینکه همه درآمد و سرمایه مون رو بزاریم وسط و بخوایم همه امورات زندگی دیگران رو مدیریت کنیم!

    اینکه همسر شما همه تلاششون برای خانواده شون باشه اصلا منطقی و درست نیست،
    ایشون در برابر شما و زندگی خودش هم مسئوله و باید حتما بخشی از تلاشش برای زندگی خودش باشه.
    حتی اگر شما هم درآمد داشته باشین و درآمدتونم برای گذران زندگی کافی باشه ( که البته با این شرایط تورم بعید میدونم) بازم دلیل نمیشه ایشون زندگی خودشونو نادیده بگیرن و هیچ تلاشی برای زندگی خودشون نداشته باشن!

    حتما خیلی جدی با همسرتون صحبت کنید و توضیح بدید که شرایط ایشون با ازدواج دیگه مثل سابق نیست و اولویتشون باید اول شما و زندگی مشترکتون باشه.
    حتی اگه ایشون توجیه نشدن حتما به یک مشاور خانواده مراجعه کنید و این قضیه رو حل کنید چون حل نشدنش بعدها ممکنه مسائل بزرگی پیش بیاره.
    خیلی ممنون از لطفتون
    متاسفانه ایشون طرز فکرشون اینه که هرچقد فداکاری کنم و چیزی برای خودم برندارم همونقدر انسان خوبی هستم و به خودشون افتخار میکنند به خاطر بذل و بخشش های بی حد و اندازه ای که میکنند...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

که، این، از، به،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد